هنر نمایی مامان...
بی کاری بد دردیه اونم واسه ما خانوما.شوشو ی گرامی که نمیذاره سر کار برم منم مجبورم یه جوری سرمو گرم کنم.
این چند روزی که طاها بیقراره و اذیت میکه صبح ها بعد نماز دیگه نمیخوابم.همه ی کارهامو تا قبل از بیدار شدن طاها انجام میدم.حتی ناهار هم درست میکنم . دیروز حسابی حوصلم سر رفته بود .هوس کار دستی کردم . یادش بخیر وقتی بچه بودم عاشق کاردستی بودم و خیلی هم درست میکردم.
قبلا تو اینترنت ساخت سبد با روزنامه رو دیده بودم .دست بکار شدم و این سبد رو درست کردم...
الته چون دست اول بود خیلی مرتب نشد ولی روی هم رفته بد نشده
ماه پیش وقتی رفتیم ابلیمو بخریم از شیشه هاش خیلی خوشم اومد و دوتاشو خریدم.همون موقع به ذهنم زد که جا حبوباتی تزیینی باهاش درست کنم .دیرو اونم درست کردم.چون ابلیموها تموم شدن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی