یه روز خوب تو تاریخ زندگی پارسا...
سلام به همه ی دوستای گلمون...ببخشید که چند روزی نبودیم .بخدا خیلی گرفتارم این چند وقته همش درگیر مریضی خودمم .همش پام یا تو مطب دکتراست یا تو ازمایشگاه .البته چیز مهمی نیستا...یه تپش قلب نا چیز -یک تیروئید پر کار و دو چشم اب مروارید دار...اینا که چیزی نیستن مردم بیشتر از اینا رو دارن ماشالا....امیدوارم خداوند همه ی مریضارو شفا بده ...الهی امین....
و امممممممممممممممممممممممممممممما امروز ........
خیلی وقته منتظرشم.......................................
دی دی دی دینگ..............................................
یعنی امروز چه روزیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نچ ..خیلی فکر نکنید دوست جونیا...خودم میگم........
امروز تولد ماهگی پارساست
خدایا شکرت بخاطر همه چیز ممنونتم...
100 ماه گذشت وچقدر زود گذشت .انگار همین دیروز بود .وقتی برای اولین بار مامان مسعود پارسارو کذاشت نوی بغلم از شدت درد چشمامو به زور باز کردم و اون وقت بود که مادر شدن رو توی صورت پاک و معصومت دیدم...
پسرکم مادر تو را به اندازه ی وسعت اسمان ها دوست دارد...
البته امروز طاها گلی من هم ماهه شد.
قربون تو جوجو ی طلایی هم بشم دردونه ی من
بزودی با عکس های قند عسلا در امروز بر میگردیم