تولد طاها...
13 شهریور برای من و مسعود یکی از زیباترین روز های زندگیمان است .سالگرد روزیست که خداوند مهربان یک بار دیگر بر ما فرشته ای اسمانی هدیه کرد .فرشته ای از جنس گل های بهشتی .ما با داشتن این هدیه خوشبختیمان دو چندان شد .شیرینی جدیدی به زندگمان امد و حال و هوای خونمونو تازه کرد همین الان هم که دارم مینویسم با زبان شیرین کودکیش خنده را بر دل ما مینشاند.
دو سال از ان روز گذشت و ما هرگز اون روز شیرین رو فراموش نمیکنیم و به یاد اون روز شیرین یه تولد خودمونی واسه طاها گلی ترتیب دادیم..
طاها جان ...بدان که من و بابا و داداش خیلی خیلی دوستت داریم و میشه گفت عاشثتیم...
بهترین داداش دنیا....
عشق های کوچک ما...نبض زندگی...
قند عسلا با پسر خاله کیارش
طاها باید فوت کنه...شمع ها رو خاموش کنه...
اینم هدیه هات که مهمونا زحمت کشیده بودن...
ایشالا صدو بیست ساله شی عروسکم