قند عسل های مامان و بابا

اولین بارون پاییزی...

1392/8/12 14:40
نویسنده : مامی حدیثه
366 بازدید
اشتراک گذاری

اخر دل اسمون شکست تو ما رو خیس اشکاش کرد خدا یا بخاطر این نعمت بزرگت که من بهش میگم موهبت الهی شکر هزاران مرتبه شکر خدای خوب و مهربون .تو با وجود اینکه خیلی از بنده هات حرفتو گوش نمیکنن و دنیا رو از وجودشون زشت و کثیف میکنن بازم بارون رحمتتو واسشون نازل میکنی .خدایا تو چقدر بخشنده مهربونی...

دیشب نیمه های شب بارون شروع شد و هنوزم ادامه داره واقعا شیراز پاییزی شده تو  کوچمون پر از برگ های خشک درختاست که حال با اومدن بارون خیس خیس شدن .

حدود ساعت 12 و نیم وقتی داداش پارسا میخواست بره مدرسه اقا جون اومد پیش ما  . چون چتر دستش بود طاها با تعجب نیگاش میکرد و از اینکه یه چیز جدید دیده کلمات عجیب غریبی رو میگفت .قومونت بشم که اظهار نظر میکنی جو جو خودمماچ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

 

 

 

 

 

 

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

 

 

 

 

 

 

 

 

Avazak.ir Line47 تصاویر جداکننده متن (4)

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

♥ مامی ملودی جون ♥
12 آبان 92 14:50
به به پس شما هم مثل ما بسی خوشبحالتون . آخی دلم برای بابات تنگ شد . نوه و پدربزرگ چه حالی میکنن باهم


حالی به هولی.
هنگامه
12 آبان 92 17:34
بوشهر که بارون پاییزیش چند روز پیش بود



امروز بارون قشنگش بود

توی وبم تولده امروز بیا که فردا محرمه


باشه اومدم