باز گشت به بوشهر...
بعد از 2 هفته برگشتیم خونمون .وای که چقدر خونه ی ادم ارامش داره . حدود یک هفته فرصت داریم تا اسباب و وسایل رو جمع و جور کنیم .متاسفانه طاها گلی من سرمای بدی خورده و من دست تنها با ید هم وسایل جمع کنم هم پرستاری از جوجو.
الهی مامان قربونت بره الان به زور خوابوندمت گلوت درد میکرد و نمیتونستی شیر بخوری. درد و بلات به جونم عزیییییییییییییزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی