قند عسل های مامان و بابا

اخر هفته و خوشحالی مامانی...

1392/2/21 19:05
نویسنده : مامی حدیثه
238 بازدید
اشتراک گذاری

روز پنج شنبه رفته بودیم واسه اقا پارسا لباس  بخریم که الحمدلله در این شهر به راحتی گیر نمیاد و ما مجبوریم چندین جا رو بگردیم تازه اگه اون چیزی که دلت میخوات گیر بیاد.ولی این دفعه برای من بد که نبود هیچ خیلی هم خوب بود .یکی از بهترین دوستانم رو که توی خوابم نمیدیدم پیدا کردم و از این بابت خیلی خیلی خوشحالم .خنده

چند وقتی هست که طاها جونم خیلی بیقرار شده . وقت در اوردن دندون های بالاش هست طفلی بچم خیلی اذیت میشه حتی این چند روزه غذا  هم درست نمی خوره . دیروز بالاخره دندونکش در اومد و مامانی خیلی خوشحال شد این  هم چند تا عکس دلبری جیگر مامان.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

               

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ایلیا کوچولو
22 اردیبهشت 92 1:01
سلام چه پسمرکای نازی دارید ماشاالله.مخصوصا طاها کوچولو خیلی خواستنیی


ممنون چشماتون قشنگ میبینه.
مامان ماهان
22 اردیبهشت 92 8:28
اي خاله جونم دندون جديد مباااااااااااااااارك ،طاها جونم شما كلا از قضيه آتيش بياري و آتيش سوزوندن مبرا شدي ،،فهميدم كار كار پارسا جونم بوده،،
من و ماهان دوست داريم با شما دوست بشيم ،،بازم به ما سر بزنين


ممنون خاله جون .ما هم خوشحایم که با شما دوست شدیم
♥ مامي ملودي جون ♥
22 اردیبهشت 92 10:11
اي جونم عكسات منو كشته خوشگلم مبارك باشه دندون فسقليت


ممنوم خاله جون