قند عسل های مامان و بابا

نامه ی مامان و بابا به شکوفه های باغ هستی مان...

1392/2/15 10:54
نویسنده : مامی حدیثه
196 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از هر چیز باید بگویم شما هر دو امید زندگیمان هستید .من و بابایی همه ی تلاشمان را برای خوشبختی شما خواهیم کرد .این رو بدونید که ما تنها ارزویمان خوشبختی و سلامتی شماست .عشق های کوچک ما اکنون که این نامه را می نویسم شما خیلی کوچکید و مشغول بازی هایتان و من و بابایی در سن جوانیمان نگران اینده ی شما ...

ان زمان که ما را پیر و از کار افتاده یافتی...

اگر هنگام غذا خوردن لباسهایمان را کثیف کردیم و یا نتوانستیم لباسهایمان را بپوشیم...

اگر صحبت هایمان تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکمان کن

بیاد بیاور دوران کودکیت را مجبور می شدیم روزی چند بار لباس هایت را عوض کنیم.برای سرگرمی یا خوابانیدنت مجبور می شدیم بارها و بارها شعر هایی را برایت بخوانیم...

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای ان روز سوالاتی می پرسیم با تمسخر به ما ننگر و عصبانی نشو.

وقتی پاهایمان توان راه رفتن ندارند دستانت را به ما بده همانگونه که تو اولین قدمهایت را در کنار ما برداشتی .

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستیم ناراحت و عصبانی نشو یاریمان کن همانگونه که ما یاریت کردیم .

کمک کن تا با یاری و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانیم...

          

 

            عاشق همیشگی شما

                                         مامان و بابا قلبماچقلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

♥ مامي ملودي جون ♥
15 اردیبهشت 92 11:28
انشا الله همه بچه ها با مامان و باباهاشون مهربون باشن و مثل ما ها كه عاشقشونيم عاشقمون باشن .


امید وارم نسیم جون .
مامان مهرزاد جان
15 اردیبهشت 92 11:50
امیدوارم همیشه و در کنار هم زندگی زیبایی رو داشته باشید


ممنونم.همچنین شما در کنار پسر عزیزتان
یه مامان مهربون!!
16 اردیبهشت 92 17:13
سلام عزیزم!!مر30 که اومدی...امیدوارم ناز گلای زندگیت زیر سایه پدر و مادر گلشون به سلامتی بزرگ بشن


مرسی خانمم
♥ مامي ملودي جون ♥
17 اردیبهشت 92 10:41
كجايي پس تنبل خانوم .


تو که میدونی مهمون دارم نسیمییییییییییییی