قند عسل های مامان و بابا

جوجو طلایی...

1393/11/18 19:38
نویسنده : مامی حدیثه
511 بازدید
اشتراک گذاری

تو این پست میخام از جوجو طلایی و کارهاش بنویسم.از لحظه هایی که هم خوب داره و هم بد.

بذار اول از کار های جدیدت بگم:هر روز شیرین تر و دوست داشتنی تر میشی محاله جایی بریم و تو با ادااطفارات و شیرین زبونیات دل کسی رو نبری .همه عاشقتن و دوست دارن .ماشاالله حرف زدنت خیلی خوبه و مفهوم همه چیز رو بدون غلط میفهمونی و خیلی دوست داری کلمات رو صحیح ادا کنی فقط چند تا کلمه رو اشتباه میگی مثلا به گذاشتم میگی: گگاشتمخندهولی با یه لهجه ای خاص حرف میزنی .

از چهارم دی ماه هم از پوشاک گرفتمت و خیلی خیلی راحت و بدون درد سر بود .خدا رو شکر بزنم به تخته حتی یه شب هم جاتو خیس نکردی عزیز دلم.

صبح ها که از خواب پا میشی اول میگی صبح بخیر ...بعد هم میگی سلام ..خورشید اومد؟
 

بعد از اینکه دستشویی رفتی میای تا بهت صبحانه بدم .تخم مرغ رو صبح ها اصلا نمیخوری ولی پنیر گردو و کره مربا و غذا های گرم مثل مشکوفی رو خوب میخوری و خیلی دوست داری .

وقتی صبحانتو خوردی میری بازی اصولا از تلوزیون وکارتون اصلا خوشت نمیاد و یه راست میری بازی .اونم چه بازی...اول که از یک سالگی تا حالا عاشق کلیدی و بی اندازه دوست داری .یه چند تا هم کیف داری که یکیشو بیشتر از بقیه دوست داری به کیف هم میگی کلاسقه قهه (چون وقتی پارسا میره کلاس زبان تو همیشه بیداری و دیدی با کیف میره تو یاد گرفتی میگی کلاس).خلاصه کلاس مورد علاقتو بر میداری و پرش میکنی . هر روز با یه چی دستمال کاغذی -مداد-دفتر چه خودت-پیچ گوشتی -کلید -موبایل-پول بخصوص سکه)-چاقو (از نوع پلاستیکی مال خمیر سازیه)-و هر چی دوست داشته باشی .بعد میای میگی لباسامو عوض کن ...لباس خوب میخام...این جیپ نداره...

منم لباستو عوض میکنم و لباسی که چیب داشته باشه تنت میکنم.در عرض پنج دقیقه همه ی جیب هاشو پر میکنی .و بعد بازیت شروع میشه .بعد هم یه کفش بزرگتر از پاشم میپوشی .خیلی به عروسک هات علاقه داری و از همه بیشتر کا مرزی (کلاه قرمزی) اونم بر میداری قه قههمنم هی راه میرم کلی ازت میخندمو و قربون صدقت میرم.

حالا بذار از خصوصیت اخلاقیت بگم :

از همه خوشت نمیاد ولی کسی رو که دوست داشته باشی واقعا دوستش داری.وقتی داری بازی میکنی گوشیت رو در میاری و به کسایی که خیلی دوستشون داری الکی زنگ میزنی اول خاله زری که واقعا عاشقشی.بعد عمو سعید و اقا جون که خیلی تلفنی باهخاشون حرف میزنی..

الکی نمیخندی و باید واقعا اون چیز خنده دار باشه تا بخندی...

بسیار بسیار پر توقعی ولجباز .حساسیتت هم بیشتر رو بابایی هست.

خیلی هم داداشی رو اذیت میکنی .طفلی داداشی هم خیلی باهات راه میاد ولی بعضی وقت اونم کلافه میشه .

از نگاه کردن به تلوزیون اطلا خوشت نمیاد و فقط بعضی وقتاکارتون باب اسفنجی رو نگاه میکنی...

عاشق خونه خاله زری هستی و حاضری بخاطر رفتن اونجا هر کاری بکنی...

خیلی خوش خوراک نیستی ولی بد غذا هم نیستی ولی از هفت ماهگی تا حالا عاشق ماست هستی و خیلی هم میخوری.از فست فود ها هم اصلا خوشت نمیاد و نمیخوری .یه جوریاری مثل بابایی هستی...

خیلی خیلی تمیزی .محاله غذا بخوری و نگی مامان بدو دستامو بشور...هفته ای یه جعبه دستمال کاغذی تموم میکنی هی بر میداری د اول سه چرختو تمیز میکنی بعد هم در و دیوار و بقیه وسایلا بعد هم میندازیش پشت سه چرخت .همیشه پشتش کلی دستماله...

خلاصه که خیلی خیلی شیرینی و دوست داشتنی .

اما این اقای کوچولو یه روی دیگه هم داره .به نظر من یا خوب خوب خوبی یا بد بد بد ...خدا نکنه روی دنده لج بیفتی اونوقته که واقعا کلافمون میکنی .متاسفانه جیغ هم زیاد میکشی و صدای ناشی از اون تا فرخسها میره....

حمام رو خیلی دوست داری و باید هر روز یا یه روز درمیون بری  ...

خوراکی مورد علاقت پاستیل هست و وقتی کسی برات میخره و از در میاد تو حتی اگه قبلش هم خورده باشی از خود بیخود میشی...

 

حالا یه سری از عکسای بازی هات رو واست میزارم عروسک خوشکلم....           شکلکهای جالب و متنوع آروین

 

 

Caillou

 

 

 

همیشه یه کارت پول هم باهاتهقه قهه

 

 

 

اینم محتویات پشت سه چرخهسوتحوله -کلید-خودکار و مداد -کتاب داستان-عروسک-پیچ گوشتی-توپ و دستمال کاغذی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم همون کلاس (کیف) مورد نظر....تو رو خدا گوشی خونرو نیگاه کجا گذاشتی؟؟؟؟

 

 

 

 

 

    Caillou

پسندها (1)

نظرات (5)

samira
25 بهمن 93 0:16
سلاااااااااااااااام ذلمون براتون تنگ شده بود عزززززززززززززززززززیزم چقدر با نمک بازی میکنه
مامی حدیثه
پاسخ
سلام دل ما هم تنگ شده.ممنون عزیزم
♥مامی ملودی جون ♥
25 بهمن 93 12:09
ای جچونم برام گفته بودی اما واقعا راست میگن شنیدن کی بود مانند دیدن . فقط مواظب باش بدو بدو میکنه پیشگوشتی خیلی خطر ناکه همچنین توی پریز برق نکنه
مامی حدیثه
پاسخ
باشه چشم
مامان پرهام
30 بهمن 93 22:23
چه جالب
مامان پرهام
30 بهمن 93 22:23
دوستون دارم
مامی حدیثه
پاسخ
ما بیشتر دوست جونی
مامان پرهام
30 بهمن 93 22:24