پارسا کوچولو یهویی مرد میشه...
پارسا کوچولو یهویی مرد میشه... عزیز دلم همچین هم یهو مرد نشدی خیلی خاطرات هست که باید بهت بگم اما اگه بخوام واست خلاصه ی خلاصش کنم میشه این
دوران کودکی شما در خارگ گذشت . از اونجایی که هم تو با استعداد بودی ومن هم وقت کافی واسه اموزش داشتم در سن ٣سالگی سری کتاب های تاتی رو حفظ کردی .نماز خوندن هم کامل بلد بودی .تمام فیلم هاش موجود هست.٤سالت بود با بازی هپ تونستی الگو یابی ٥ تایی هارو یاد بگیری.همون موقع هم ساعت رو تونستی بخونی.از خارگ و کودکی شما خاطرات شیرینی واسه ی ما موند تا اینکه در فروردین ٨٨برای همیشه به بوشهر شهر پدرت امدیم .حدود ١ سال به مهد کودک حضرت زینب رفتی .نام مربی مهربانت که خیلی هم دوستش داشتی خانم صاحبی بود .سال بعد هم به پیش دبستانی رفتی که معلم مهربانی داشتی نام خانم محبی .سال بعد هم وارد مدرسه شدی . همزمان با ورود به کلاس اول به کلاس زبان انگلیسی رفتی که الان hi 4 هستی .باید اعتراف کنم توی درسات هیچ نیازی به کمک من و بابایی نداری و ما فقط به انها نظارت داریم الان هم امتحان های پایان سال دوم را میدهی و انشاالله سال دیگه به کلاس سوم .یه سری عکس واست میزارم پسر گلم♥♥♥♥♥ دوستت دارم♥♥♥♥♥
عکس پایان دوره ی مهد کودک
این هم عکس پایان دوره ی پیش دبستانی
این عکس شما و خانم محبی عزیز
این هم خانم موسوی معلم کلاس اول
