قند عسل های مامان و بابا

علت دوری ما...

1393/5/5 13:11
نویسنده : مامی حدیثه
186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.سلام به دوستای عزیز تر از جانم که با وجود اینکه حتی هنوز ندیدمشون ولی خیلی دوستشون دارم.واقعا دلم براتون تنگ شده بود ...دلم واسه خنده های خوشکل ملودی جونم ...اقا پرهام عسل..و باران خوشکل خاله با اون موهای ناز و طلاییش...

از اینکه نگرانتون کردم واقعا شرمندم غمناک

حالا با اجازه ی دوستای گلم برم سراغ قند عسلای خودم.

سلام به قند و نباتای خودم عشق های کوچیک ولی بزرگم.از اینکه مدتیه ننوشتم عذر خواهی میکنم ولی به خدا تقصیر من نبوده حالا از سیر تا پیاز ماجرا رو واستون میگم.

اخرین پستی که نوشتم مال بیست خرداد بود یعنی روز اشنایی من وبابا جون.همون شب بابایی ما رو برد خان سرا و یه شام خوشمزه مهمونمون کرد و یه شب خوب و بیاد موندنی شد (عکساشو واستون میذارم)

فردای اون روز فاضلاب خونه زد بالا...البته چند وقت پیش هم همین اتفاق افتاده بود و کلی واسمون درد سر درست کرده بود.ولی اینبار فرق میکرد .وقتی کارشناس اوردیم گقت از خونه ی شما نیست و از ساختمونه ولی چون شما طبقه ی اولید از خونه ی شما میزنه بالا.صاحب خونمون اومد ولی چون خودشون خونرو تازه خریده بودن حتی نمیدونستن چاه تو حیاط کجاست .تو حیاط هم هیچ علامتی نبود .من همون روز شما ها رو بردم خونه ی مامان جون.

خودمم یه پام خونه ی مامان جون بود یه پام خونه ی خودمون.بالا خره تصمیم گرفتن حیاطو بکنن تا حوضچه ی خروجی رو پیدا کنن .

تو این گیر و بند از مدرسه ی پارسا زنگ زدن و ما رو خواستن که باید بچه هاتون اجباری برن اموزش شنا.خدود 8 جلسه .

من هر روز صبح میرفتم خونه بالا سر کارگر و چای و شربت اماده میکردمو بر میگشتم دنبال پارسا و میبردمش کلاس و بر میگشتم خونه دوباره به کارگرها میرسیدم .ظهر هم کارگر ها که میرفتن منم میرفتم دنبال پارسا وبعد هم خونه ی اقا جون.

تو کند و کاو حیاط اقایون محترم کارگر زدن سیم تلفن ساختمونو ازبیخ قطع کردن .

به 10 روزی طول کشید تا فاظلابو درست کردن.ولی حیاط هنوز تیکه تیکه و کثیف بود.

صاحب خونه ی عزیز هم تو این گیر و داد زنگ زد که یا سه میلیون پیش و دویست تومن رو پول پارسالتون میذارید یا باید تا دو هفته ی دیگه خونه رو خالی کنید...

برای ما این مبلغ زیاد بود .من به بابا پیشنهاد کردم که بریم و جاهای دیگه رو بگردیم شاید خونه ی دیگه ای پیدا کنیم.

این شد که هر روز از این بنگاه به بنگاه دیگه میرفتیم و هر روز نا امید تر از روز قبل.

خیلی این چند وقته بهمون فشار اومد واقعا از لحاظ روحی خیلی خسته ایم.تا اینکه دیدیم نه بهتره همین جا بمونیم .به هر کلکی بود صاحب خونرو راضی کردیم که مبلغ رو بیاره پایین تر.سرتونو درد نیارم اون راضی شد و ما یک سال دیگه هم اینجاییم.یه سه چهار روزی هم درگیر کاشی کاری حیاط بودیم تا تموم شد.

البته تو این روزا همش هم خونه نبودیم.چون بالاخره شما ها که مشکلات رو درک نمیتونید بکنید و نیاز به تفریح هم دارید .دو سه بار باغ عمه ناهید و باغ احسان رفتیم .به شب هم بردیمتون پارک ازادی .اکثر شب ها هم شام رو میبردیم تو پارک نجوم صدرا و شماها کلی بازی میکردید.

حدود بیست روز پیش هم  خیلی اتفاقی رفتم سر کار و از اون به بعد خیلی گرفتار شدم و کمتر خونم.4 روز پیش هم هم تلفنمون و هم اینتر نت عزیزم وصل شد و الان هم چون تایم کاریم بعد از ظهر بود اومدم تا اگه خدا بخات واستون بنویسم.

عکسای این مدت رو واستون میذارو و از شیرن کاری ها و کارهای جدید و اوضاع و احوالتون میگم .

خیلی دوستون دارم ...

پسندها (3)

نظرات (7)

مامان پرهام
6 مرداد 93 1:39
واای حدیثه جون واقعا خسته نباشیدخیلی کار بنایی با دوتا بچه سختهحالا خداروشکر که دردسر اسباب کشیرو ندارین,باز خداروشکرایشااله هیچ وقت خسته نشی عزیزم
مامی حدیثه
پاسخ
فدای قلب مهربون تو همشهری خودممممممممممممم
samira
6 مرداد 93 4:19
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم من هم دلمون برای شما تنگ شده بود و همیشه به وبتون سر میزدم ولی خبری نبود . خدا رو شکر که مشکلاتتون حل شد
مامی حدیثه
پاسخ
فدای چشمای قشنگتون .عزیییییییزم
آیسان مامانی ماهان جون
13 مرداد 93 8:58
آخی عزیزممممممممممممم چقد اذیت شدی این چن وقت
مامی حدیثه
پاسخ
قربون تو دوست جونی مهربونم[
آیسان مامانی ماهان جون
13 مرداد 93 8:58
ایشالله به حرمت این ماه عزیز خودتون صاحب خونه بشید و از دست صاحبخونه ها خلاص بشین
مامی حدیثه
پاسخ
خدا کنه
آیسان مامانی ماهان جون
13 مرداد 93 8:59
ولی هزار آفرین که با این روحیه ،هواستون به تفریح و بازی بچه ها بوده و دائم بهشون خوش گذرندین..دست خوش
مامی حدیثه
پاسخ
ممنون عزیز دلم
آیسان مامانی ماهان جون
13 مرداد 93 9:00
ای ول پارسا جونم پ کلاس شنا میره خوشگل خاله
آیسان مامانی ماهان جون
13 مرداد 93 9:01
خانومی خیلی تبریکککککککککککککک برا کارت..ایشالله موفق باشی و براتون برکت بیاره
مامی حدیثه
پاسخ
ممنون