زبونک شیرین عسل...
قربونت برم جوجوی من .با وجود اینکه این روزا خیلی بیقراری اما شیرین زبون تر شدی ماشالا .فکر کنم میخوای با این حرف های شیرینت منو در برابر غرغرات صبور کنی . اخه وقتی خیلی اذیت میکنی و من خسته میشم یهو یه چیزی میگی یا یه کاری میکنی که قند تو دلم اب میشه و یادم میره چی کار میکردی. بجز من و بابایی که روزی هزار بار قربونت میریم و ذوقت میکنیم هر وقت یه چیز جدید میگی داداش هم از خود بیخود میشه و کلی بوست میکنه . دیروز هم داداشی یه کاغذ اورد و کلمه هایی رو که میگی نوشت تا من امروز واست ثبت کنم . گل...............گل ماهی ............ماهی دری ................زری(خاله زری) داداش.............داداش دوشت................گوشت ام...
نویسنده :
مامی حدیثه
10:08